نگاهی به استایل شخصیت های سریال دوستان (Friends)
شاید برای شما هم سوال باشد که چگونه طراح لباس سریال دوستان، استایل هر شخصیت را ایجاد کرد. از آن تی شرت های خیلی کوچک گرفته تا راس با آن شلوار چرمی.
طراح صحنه و لباس دبرا مک گوایر (Debra McGuire)، که در طول 10 سال فعالیت خود بر روی کمدی نمادین کار می کرد، با طراح تولید جان شافنر (John Shaffner) و دکوراتور گرگ گرانده (Greg Grande) همکاری نزدیکی داشت تا زیبایی شناسی منحصر به فرد نمایشی را توسعه دهد. مکگوایر، زمانی که لباس نمادین این شش قلو را پوشانده بود، سعی نمیکرد دنبال رو ترندها باشد. او می گوید:من از دنیای هنرهای زیبا آمده ام. من یک نقاش هستم، بنابراین دیدگاه من کمی متفاوت است. واقعاً، من به مد علاقه ای ندارم. من علاقه مند به ایجاد چیزی هستم، که تا به حال کسی ندیده باشد.»
مکگوایر میگوید:«من میخواستم این شش نفر، که بیشتر اوقات با هم بودند، در کنار هم، واقعاً شگفتانگیز به نظر برسند. بنابراین این چالش شماره یک بود: چگونه می توان همه را متمایز کرد و در عین حال از شخصیت هایی که هستند، و کاری که برای امرار معاش می کنند، استایل و سلیقه آنها را ساخت. حالا تصور کنید که باید همه ی این موارد را رعایت کنید، در حالی که مطمئن باشید، آنها از نظر بصری هم هماهنگ باشند.
دومین چالش مک گوایر، انجام این امر در نیویورک بود. آنها نمی توانند شبیه گروهی از دوستان در شیکاگو یا لس آنجلس باشند. طراح میگوید: «برای من، پالت نیویورکی پایهای از سیاه، سفید و خاکستری است، و بنابراین چیزی که از ابتدا در خلق این شخصیتها تصمیم گرفتم انجام دهم این بود که به هر کسی پالت خودش را بدهد.
ریچل (RACHEL)
مکگوایر میگوید: «پالت او عمدتاً از نوعی سبز و آبی بود که در ابتدا کمی ظریفتر بودند.» سپس تکاملی در شخصیت پدید آمد که او دیگر خودش لباسش را انتخاب می کرد. او کسی است که چیزهای زیادی دارد ولی هیچ ارزشی برای چیزهایی که دارد قائل نیست. اما از جایی به بعد، به نوعی این واقعیت را می پذیرد که باید برای چیزهایی که به دست می آورد ارزش قائل شود، زیرا این اوست که برای به دست آوردن آنها پول در می آورد.
او با پوشیدن یک سری دامن های کوچک و پیش بند طرح دار به یاد ماندنی، با کار در قهوه خانه شروع به کسب درآمد کرد. مکگوایر میگوید: «ما دوست داشتیم که آن تاپها، پیشبندها و همه وسایلی را که برای او در آن فضا جذاب به نظر میرسید، بسازیم که آن استایل به نوعی ظاهرش را در آن فضا تحت کنترل نشان می داد. سپس او پیشرفت کرد و شروع به کار در رالف لورن کرد. در اینجاست که سطح پیچیدگی شروع به تغییر می کند.
از نظر اکثر استایلیست ها، ریچل گرین، شماره یک لیست شیک پوشان بود.
مانیکا (MONICA)
مکگوایر میگوید که مانیکا نیز تغییرات شغلی مختلفی را تجربه کرد، «اما او کاملاً تمیز ماند. من او را برای مدت طولانی در این دنیای سیاه، سفید، خاکستری و شرابی نگه داشتم. که در نهایت او سرآشپز شد و این واقعاً برای او مناسب بود.
اگر مد هر دو دهه، یک بار برمیگردد، این دوره از فرندز، بر موج سبک کنونی دهه 90 سوار میشوند؛ به ویژه در مورد مانیکا. مکگوایر میگوید: « گاهی اوقات وقتی به گذشته نگاه می کنیم، دیدگاه متفاوتی داریم. بخشی از شخصیت او این بود که زیر رادار باشد تا باحال به نظر برسد.
ممکن است مانیکا شیک ترین بوده باشد، اما مک گوایر مخالف این بود که هر یک از آنها را بیش از حد معمولی کند. در ابتدا، همکارم مارتا کافمن (Marta Kauffman)، مرا تشویق میکرد تا استایل هایی با شلوارهای جین و کژوال بسازم. ولی من با این ایده مقابله کردم؛ زیرا فکر میکردم اگر تلویزیون را روشن کنی، در اکثر شبکه ها افرادی را می بینی که با این سبک استایل دور هم جمع شده اند. این طراح میگوید: من فکر میکردم، آنها باید شگفتانگیز به نظر برسند. به علاوه، من در منهتن زندگی می کردم و هرگز شلوار جین نپوشیدم. هیچ کس شب با شلوار جین به Odeon (رستوران) نمی رفت. هیچ کس با دوستانش، و با شلوار جین به افتتاحیه گالری نمی رفت. بنابراین میخواستم این نیویورک باشد.»
فیبی (PHOEBE)
فیبی، کمد لباسی پویاتر از مانیکای مینیمالیست داشت. «جایی که رنگهای آبی و سبز را با ریچل دارم، و سیاه و سفید و خاکستری را با مانیکا. همچنین مقداری شرابی و قرمز دارم. پالتی از گلها و پارچههای شفاف دارد که دارای طرح های سیال هستند. همراه موهای او و مقدار زیادی جواهرات. «نمیخواستم به نوعی چیزی را بازگرداند. میخواستم یادآور زندگی بوهمی (Bohemian) باشد، اما میخواستم حس امروزیتری داشته باشد.»
در پشت صحنه، فیبی پس از عروسی راس در لندن، کمد لباس خود را تقویت کرد. جایی که مک گوایر، با ملاقات طراحان بریتانیایی و بازدید از نمایشگاه های بین المللی، افق دید خود را گسترش داد. او به یاد می آورد: شرکتی به نام Idol London وجود داشت که من در آن زمان واقعاً با آن سر و صدا کردم و چیزهای شگفت انگیز زیادی برای فیبی خریدم. با این حال، چیزی که من به آن متعهد نبودم این بود که نمیخواستم اگر از یک تکه طرح استفاده میکردم، طراح آن فکر کند که قرار است از قطعه او همانطور که هست استفاده کنم. من این آزادی را داشتم که بتوانم آستین ها را قطع کنم، کوتاهش کنم، چیزهایی اضافه کنم. اما میخواستم چیزها خیلی منحصر به فرد باشند.»
شخصیت دمدمی مزاج فیبی واقعاً در لباس های رنگارنگ و لوازم جانبی جسورانه و بزرگ می درخشید و بسیاری از استایلیست ها او را به خاطر ابراز وجودش تحسین کردند.
چندلر (CHANDLER)
«من استایل چندلر را، در ابتدا با لباس و کراوات های قدیمی شروع کردم.» مکگوایر به یاد میآورد که:« تمام آن پیراهنها را با نوارهایی از کنارهها درست می کردم. به یاد میآورم که پدرم آنها را در دهه 40 میپوشید. این نظر او بود، و من فکر میکردم که ظاهر فوقالعادهای است. بنابراین از آن الهام گرفتم.»
اما با وجود شش شخصیت اصلی، که هر کدام نیاز به لباسهای متعدد در هر قسمت دارند و تنها چند روز پس از دریافت فیلمنامه برای مونتاژ همه آنها وقت هست، غیر ممکن شد که هر هفته پیراهن های جدید، با الهام از پدرم را برای چندلر تولید کنیم. مکگوایر توضیح میدهد: «وقتی لباس میسازید، باید یراق آلات زیادی داشته باشید، و برنامه این اجازه را نمیداد. زیرا ما خیلی سریع و سرعتی کار میکردیم. ما همه آن پیراهن ها را در روزهای اولیه ساختیم.»
Bachelier میگوید: “چندلر میدانست که چگونه حتی یک لباس غیررسمی را نیز ارتقاء یافته نشان دهد. بیشتر مردم، دو تکه (مانند پیراهن و شلوار) میپوشند. اما چندلر با افزودن یک جلیقه، ژاکت یا کراوات به هر کدام، اثر خود را نشان می داد. سار (Sarre) به اینسایدر گفت: «چندلر به نوعی ایده ی ترکیبی بلیزر را با یک شلوار رنگی متفاوت را آغاز کرد. چیزی که اکنون اغلب شاهد آن هستیم.»
جویی (JOEY)
جویی به عنوان یک بازیگر بیکار، خنثی کننده ی خوبی برای چندلر، و استاد راس بود. مکگوایر اذعان میکند که وقتی آزمایشی روی این شخصیت کار میکردم، «میخواستم از یک ژاکت چرمی قدیمی استفاده کنم که شخصیت داشت. و جالب اینجاست که در نهایت یک بلیزر چرمی آرمانی خریدم.»
غیر از لباس بیرونی، سبک استایل جویی، با بافت لباس هایش تعریف می شد. مکگوایر میگوید:«او زیاد ژاکتهای بافت و پیراهنهای فلانل میپوشید و من او را در یک پالت ملموس، نرم و بافتنی نگه داشتم.»
جویی تریبیانی نیز امتیاز بالایی از استایلیست ها دریافت نکرد. او ممکن است در برنامه به عنوان یک دلربا شناخته میشد، اما استایلیستها اساساً موافق بودند که جویی خیلی شیکتر از راس نیست.
آنیا ساره، یک استایلیست مشهور میگوید: «چیزهای زیادی در مورد جویی وجود دارد که دوست داشته باشیم… اما ما قطعاً او را به خاطر سبک مدش نمیشناسیم». به طور کلی، این بازیگر تازه کار، بسیاری از سویشرتهای ساده، شلوار جین گشاد و پیراهنهای دکمهدار روی تی شرتهای سفید ساده میپوشید.
راس (ROSS)
مک گوایر می گوید: «راس استاد دانشگاه ما بود؛ پس باید لباس مناسب می پوشید. او روی آرنجهایش تکههای پارچه ای داشت، و بسیار ژولیده بود.» البته گاهی او اینطور نبود.
مک گوایر به یاد می آورد:«باید بگویم، این شش بازیگر از نظر همه چیز بسیار درخشان هستند – زمان بندی آنها و شوخ طبعی آنها. وقتی ستارههای مهمان وارد میشدند، شما متوجه این موضوع شدید. ستارههای مهمان میتوانستند هنرپیشههای واقعاً معروفی باشند، اما کاراکتر آنها از بین میرفت و محو می شدند.»
همه ی استایلیستها تقریباً موافق بودند که راس گلر آخرین فرد در لیست شیک ترین های گروه است. راس گلر که در بیشتر سریال، به عنوان استاد دیرینهشناس کار میکند، کمترین علاقهمندی به مد را از سوی استایلیستها دریافت کرد.
او به دلیل پوشیدن پیراهن های خیلی بزرگ، لباس هایی که خسته کننده، کمی چروک و ژولیده به نظر می رسید، امتیاز استایل خود را از دست داد. حتی گاهی اوقات او چیزهایی می پوشید که خیلی کوچک بودند. مثل آن شلوار چرمی که نمی توانست آن را دوباره بپوشد.
نیکول روسو (Nicole Russo)، استایلیست Let’s Get You، به اینسایدر (Insider) گفت: “راس بیش از حد حرفه ای بود و از سبک شخصی خود مطمئن نبود. همانطور که اتفاق شلوار چرمی نشان می دهد. استایل او همیشه بزرگ و خسته کننده بود.”
پیتر نگوین (Peter Nguyen)، یک استایلیست خصوصی مستقر در شهر نیویورک، به اینسایدر گفت:«او، بقیه بازیگران را به خاطر ریسکهای مد، از برنزه کردن با اسپری گرفته تا سفید کردن دندانها و شلوارهای چرمی بدنامی که فکر نمیکنم آنقدرها هم بد به نظر برسد، شکست میدهد.»
مارتا کافمن، یکی از تولیدکنندگان این فیلم، با بخش کمد لباس بسیار درگیر بود. به خصوص زمانی که لباسها، نقشی مضاعف به عنوان عناصر کمدی داشتند. ما در هر فیلمنامه یک شوخی با لباس داشتیم. بنابراین ما نه تنها مجبور بودیم این حجم عظیم لباس را تهیه کنیم، بلکه باید روی شوخی لباس آن هفته هم تمرکز میکردیم.» «شلوار چرمی، بزرگ بود، میدانی؟ ما مجبور به تمرین و درست در آوردن آن در صحنه بودیم.»
یکی دیگر از شوخیهای به یاد ماندنی با لباس، در قسمت «آن دفعه که هیچکس آماده نیست» است که در آن جویی، پس از اینکه چندلر تمام لباسهای زیر خود را پنهان کرد، تلافیجویانه، تمام لباسهای چندلر را در یک لحظه میپوشد. که ظاهراً الهامبخش مجموعه پاییز و زمستان 2018 Balenciaga نیز بود. با این حال، هیچ چیز مانند نسخه اصلی، که شاهکار مهندسی بود، نبود. «آن لباس از پشت باز می شد و ما به معنای واقعی کلمه، همه این تکه های لباس را که به نظر میرسیدند روی یکدیگری دوخته ایم، در واقع یک لباس بود، که شما وارد آن می شدید.»
دوست دارید همهچیز درمورد استایلینگ رو یاد بگیرید؟! دورهی استایلینگ صاحو رو از دست ندید!
مشاهده دوره استایلینگنویسنده
Mahtab Etemadi
شما میتوانید این مطلب و مطالب مشابه را در پیج اینستاگرام ما مشاهده کنید.
۰ دیدگاه